کد مطلب:90276 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

امام صادق و مرد صوفی











فرد دیگری از همین گروه (صوفی مسلكان) به امام صادق عرض كرد:

«اصلحك الله، ذكرت ان علی بن ابیطالب علیه السلام كان یلبس الخشن، یلبس القمیص باربعه دراهم و نری علیك اللباس الجدید فقال: ان علیا صلوات الله علیه كان یلبس فی زمان لا ینكر و لو لبس مثل ذلك الیوم، لشهر به، فخیر لباس كل زمان لباس اهله.»

خدا تو را اصلاح نماید، یادآوری كردی كه علی بن ابی طالب علیه السلام لباس خشن و زبر می پوشید، پیراهنی به قیمت چهار درهم به تن داشت كه نمایانگر اعراض از زخارف دنیا و نشانه ی زهد است، اما می بینم شما بهترین و نیكوترین لباس پوشیده اید (آیا این تضاد عملی در سیره ی شما شگفت انگیز نیست؟)

امام صادق علیه السلام فرمود: جدم امیر مومنان، در زمانی می زیست كه با پوشیدن آن لباس، در آن زمان بر او خرده نمی گرفتند و بر وی ایرادی نبود، زیرا شرایط زندگی جامعه ی آن روز، همان نوع لباس را می پسندیدند و اگر غیر از آن لباس (بهتر و با قیمت بیشتر) می پوشید، مورد انتقاد قرار می گرفت و برعكس زمان و شرایط جامعه ی امروز، این است كه اگر من لباس آن روز جدم علیه السلام را بپوشم، بر من خرده می گیرند. (امام صادق علیه السلام قاعده ی كلی تطبیق با جامعه را برای وی بیان نموده) و فرمود: بنابراین، بهترین لباس هر زمان، لباس مردم آن زمان است كه با اجتماع مطابقت دارد.

معنای دیگر این كلمه (ملبس) مفهوم مصدری آن است. یعنی متقین در هر حال، هر زمان و مكان در پوشش، اقتصاد و میانه روی را رعایت می كنند، یعنی میانه روی را به مفهوم عام، در جمیع شئون زندگی و با ابعاد گسترده اش، چه امور مادی و چه

[صفحه 89]

معنوی، حتی در عبادات كه راه تقرب به خداست، فراموش نكرده و راه خود را ادامه می دهند. «عن ابی الجارود عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ان هذا الدین متین فاو غلوا فیه برفق و لا تكرهوا عباده الله الی عبادالله، فتكونوا كالراكب المنبت الذی لاسفرا قطع و لا ظهرا ابقی»:

ابوجارود از امام باقر علیه السلام نقل می كند كه پیامبر فرمود: این دین (اسلام) محكم و استوار است، این راه دور را با رفق و مدارا بپیمایید تا به مقصد برسید. با سخت گیری، بندگان خدا را به عبادت پروردگار بی میل نكنید، چرا كه راه دور را با سرعت پیمودن، همانند سواری است كه باشتاب نه راه را به پایان می رساند و نه مركبی برای او باقی می ماند.

به هر حال از میانه روی و تعادل كه بگذریم. از یكسو با افراط و زیاده روی و از سوی دیگر با تفریط و كوتاه آمدن مواجه می شویم كه هر دو مذموم است.

دنیای كنونی شاهد اسراف كاری و تبذیر است كه از اسراف بدتر است. این عدم تعادل و زیاده روی در خرج و اقتصاد، جامعه را فرسوده نموده و مشكلات زیادی را به بار می آورد.

ابوالاعلی مودودی، در كتاب اسلام و مشكلات اقتصادی، پس از اینكه مفاسد كنونی جامعه را، از اسراف و تبذیر سرمایه داران می داند، می نویسد: این ثروتمندان، زنان را یكی از لوازم زندگی خود قرار داده و گروهی زنان بد عمل و رقاصه های بی بندوبار را، استخدام نموده و عده ای مردان را، دلالهای این راه ننگین ساخته اند.

آواز و خوانندگی، نوع دیگری از سرگرمی اینان است. برای همین كار، عده ای به عنوان خواننده، رقاص، هنرپیشه، موسیقی دان و آهنگ ساز، برای خود خریده به كار گرفته اند.

این گروه در اسراف كاری ضد اسلامی، به جایی رسیده اند كه ساختمانهای بزرگ

[صفحه 90]

و مجلل درست كرده اند كه پس از مرگ در آن دفن شوند و از این بدتر آنكه برای سگهای خود، اطاقهای عالی ساخته و مربیانی استخدام كرده اند كه به سگها رسیدگی كنند و در این راه، ثروت هنگفتی را بیهوده به هدر داده اند.

این گروه با عدم تعادل و میانه روی، به اقتصاد جامعه ضربه ی جبران ناپذیری می زنند و گروه دیگر، با نام زهد و اعراض از دنیا از كسب و كار و فعالیت، دست كشیده اقتصاد را نابرابر و فرسوده می سازند، این گروه (صوفیان) به نام دینداری و در لباس زهد، چه اعمالی كه مرتكب نمی شوند و چه گفتاری كه مایه ی شرمندگی است از آنها بازگو نكرده اند. حكایاتی از این گروه نقل شده است كه عوام را، به حیرت كشانده تا چه رسد به دانشمندان.


صفحه 89، 90.